Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایمنا»
2024-04-27@21:22:13 GMT

از همراهی با شهید چمران تا دیدار با مقام معظم رهبری

تاریخ انتشار: ۲۸ شهریور ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۰۴۳۳۴۶

از همراهی با شهید چمران تا دیدار با مقام معظم رهبری

او همیشه خودرا رزمنده می‌دانست و در حسرت جهاد بود. زمانی که یکی از دامادهای او برای دفاع از حرم زینب (س) به سوریه می‌رفت، پدرم به او می‌گفت، کاش من هم می‌توانستم همراه شما بیایم. من دو پایم را در راه خدا از دست دادم و می‌خواهم این دو دستم را هم در این راه تقدیم کنم.»

به گزارش خبرنگار ایمنا، برای او که علاقه وافری به انقلاب اسلامی و حضرت امام خمینی (ره) داشت، به تماشا نشستن حمله دشمن به این آب و خاک و کاری نکردن عجیب به نظر می‌رسید، یعنی هر کس که محمدحسین را می‌شناخت، می‌دانست او تهاجم رژیم بعث عراق به مرزهای سرزمینی ایران را تاب نم‌آورد و باید سراغ دلاور لرستانی را در جبهه‌های حق علیه باطل گرفت.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

سردار شهید محمدحسین عباس‌زاده، دهم فرودین ماه سال ۱۳۳۷ در شهر خرم‌آباد در یک خانواده اصیل از قوم لر به دنیا آمد. تنها هشت سال داشت که پدرش به رحمت خدا رفت و او در همان سال‌های نخستین زندگی سرپرست و نان‌آور خانواده پنج نفره خود شد. فائزه عباس‌زاده در گفت‌وگو با خبرنگار ایمنا بخش‌هایی از زندگی این سردار شهید اسلام را به تصویر می‌کشد.

از همراهی با شهید چمران تا مجروحیت در بستان

با شروع جنگ تحمیلی و در همان روزهای نخستین یورش رژیم بعث به کشور به فکر دفاع از میهن افتاد و به دستور امام خمینی (ره) راهی مناطق جنگی شد، از آن جایی که از قد و بالای بلند و اندام ورزیده‌ای برخوردار بود، توسط شهید چمران برای فعالیت به عنوان یک نیروی چریکی برگزیده شد.

پدرم که اهالی جبهه او را حاج‌کاکا صدا می‌زدند، در مناطق مختلفی از جمله خرمشهر، سرپل ذهاب، جوانرود، سوسنگرد، پاوه و در جنگ حزب دموکرات حضور داشت. زمانی که برای سومین بار به سوسنگرد اعزام شد، آخرین حضور وی در جبهه رقم خورد و در شانزدهم بهمن‌ماه سال پنجاه‌ونه، در حالی که از تولد دخترش تنها چند روز گذشته بود، پاهایش توسط خمپاره مورد اصابت قرار گرفت و جانباز شد.

پدرم در مورد آن روز این‌چنین می‌گفت: «نزدیک غروب بود و باران می‌آمد، رو به سوی کمین‌دشمن ایستاده بودم نوبت پست من بود که خمپاره‌ای از سمت بستان شلیک شد و به زانوهایم اصابت کرد. تنها به یاد دارم با صدای بلند یا علی گفتم و احساس کردم پاهایم همانند شیشه شکسته، تکه‌تکه شده است. هوشیاری خود را ازدست‌داده بودم و نمی‌دانم چگونه سنگر بر سرم آوار شده بود، رزمندگان مرا از زیرخاک بیرون کشیدند و به شهر سوسنگرد انتقال دادند. در آنجا کار زیادی برای من از دستشان بر نیامد، تنها پاهایم را محکم بسته بستند که جلوی خونریزی را بگیرد.

پس از مجروح شدن ابتدا به هتلی در اهواز که حکم بیمارستان را داشت، انتقال پیدا کردم، اما به خاطر وخامت اوضاع با دستور مستقیم شهید چمران عازم تهران شدم، اما هواپیما در اصفهان به زمین نشست.» به دلیل شدت آسیبی که به او رسیده بود و شاید قصور پزشکی، پاها به جای این‌که از زانو قطع بشوند از لگن بریده می‌شوند و به همین دلیل بود که پدرم هیچ‌گاه نتوانست از پای مصنوعی استفاده کند. او همیشه می‌گفت موقع عمل دکتر چندین بار از من پرسید: آیا پشیمان نیستی که به جبهه رفتی و اینک به این حال و روز افتاده‌ای؟ و پدرم در جواب گفته بود، من با تمام وجودم رفتم و به این رفتن افتخار می‌کنم. بعد از ۴۰ روز که در بیمارستانی در اصفهان تحت مراقبت و جراحی قرار داشت، برای ادامه درمان به بیمارستانی در تهران منتقل می‌شود.

دیدار با مقام معظم رهبری در بیمارستان

پدرم همیشه تعریف می‌کرد که در یکی از حضورهایش در بیمارستان مقام معظم رهبری را زیارت کرده‌است. گویا زمانی که مجروح و در بیمارستان شهید مصطفی خمینی بستری می‌شود، رهبری در بیمارستان به عیادت جانبازان آمدند و سه بار نیز بر بالین او حاضر شدند.او می‌گفت رهبری در آن زمان یک جمله به من فرمودند که همیشه در خاطرم هست «وضعیت شما مثل جعفر طیار است. در روز قیامت به شما بال می‌دهند تا آزادانه در بهشت وارد شوید.» و همچنین فرمودند «تو در این دنیا باید یک‌عمر روی زمین باشی، دین خود را از دست نده و همیشه مواظب دین خود باش.»

مادرم که آن زمان ۱۹ سال بیشتر نداشت و یک نوزاد چند روزه داشت شاید در کسوت یک دوست وفادار، یا یک پرستار بی‌مانند ویاری همیشگی مراقبت از پدرم را آغاز کرد. چون پدرم بزرگ ایل بیرانوند بود، بسیاری از فامیل دورو آشنا برای دیدن به منزل ما می‌آمدند.مادرم می‌گوید آن روزهای ابتدایی جانباز شدن پدرم اینقدر جمعیت ناشناس برای دیدن او می‌آمدند که اندازه نداشت.چون اولین جانباز لرستان بود و مردمی که به جنگ و تبعات آن آشنایی نداشتند، می‌خواستند ببینند معنی جانباز یعنی چه! کلمه جانباز به چه کسی اطلاق می‌شود. مادرم از لحاظ روحی خیلی قوی و زنی بسیار شجاع است. زندگی ۴۱ ساله با کسی که به جای پا با دستانش راه می‌رفت و به دلیل وجود ترکش‌های زیاد در بدنش، شب‌ها از درد خوابش نمی‌برد، کاربسیار دشواری است. مراقبت از ده فرزند و انجام تمام کارهای شخصی و اداری شوهر در طی تمام این سال‌ها شایداجری کمتر از مجاهدت نداشته باشد. پدر چون آدم سرشناسی در شهر بودعلاوه بر کارهای شخصی خود می‌بایست در مراسمات زیادی هم شرکت می‌کرد و مادرم همیشه در کنار او و همراه او بود.

ادامه نبرد و دفاع با سنگ

یکی از همززمان پدرم تعریف می‌کرد در یکی از روزهای عملیات ما با کمبود شدید تسلیحات مواجه شده بودیم و تمام امکانات نظامی تمام شده بود و همگی روحیه خود را از دست داده و مستاصل شده بودیم و شکست را کاملاً حس می‌کردیم ولی حاج کاکا به ما امید می‌داد و می‌گفت ما برای دفاع اکنون نیازی به اسلحه نداریم. حتی شده با سنگ جلوی دشمن می‌ایستیم، مقاومت می‌کنیم و جلوی پیشروی دشمن را می‌گیریم. او همیشه خود را رزمنده می‌دانست و در حسرت جهاد بود. یکی از دامادهای او یعنی قباد اصل مرز که خود از جانبازان شیمیایی زمان جنگ و پاسدار است، هنگامی که برای دفاع از حرم زینب سلام الله علیها به سوریه می‌رفت، هربار پدرم به او می‌گفت کاش من هم می‌توانستم همراه شما بیایم. من دو پایم را به فرمان و به عشق امام خمینی داده‌ام و دلم می‌خواهد این دو دستم را در راه دفاع از حریم اهل بیت تقدیم خدا و رهبری کنم.او هیچ‌گاه از موقعیت خودش استفاده نمی‌کرد. با اینکه جانباز هفتاد درصد بود گاهی که ما فرزندان از او خواهش می‌کردیم برای رفع مشکل یا مسأله‌ای از این عنوان استفاده کند، ناراحت می‌شد و می‌گفت من با خدا معامله کرده‌ام و نمی‌خواهم اجر کار خودم را برای این مسائل از بین ببرم. اصلاً اهل تظاهر و ریا نبود.بارها اتفاق افتاده بود که در جاهایی از وی در مورد وضعیتش سوال می‌شد و او می‌گفت معلول مادرزاد است یا اینکه در تصادف پاهایش را از دست داده است، مبادا که در مخاطبش حس خاصی مبنی بر تفاخر او به‌وجود آید. اصلاً به بنیاد شهید یا امور جانبازان و ایثارگران نمی‌رفت مبادا اجر رشادتش از میان برود. جالب است بدانید در یکی از دیدارهایی که در سالهای آخر توسط یکی از مسئولان با پدر صورت گرفت، او اصلاً نمی‌دانست چنین جانبازی با این مشخصات در خرم آباد وجود دارد.

شهادت در روز اربعین

پدرم سال‌ها از ترکش‌هایی که در بدن داشت رنج می‌برد ولی اصلاً اهل شکایت و گلایه نبود. ما از پدر به عنوان ستونی یاد می‌کردیم که هیچ‌گاه متزلزل نمی‌شود. خودداری و صبر بسیار او در مقابل این همه رنجی که حدود چهل و یک سال تحمل می‌کرد، باعث شده بود دردهای نهانش را نفهمیم.ولی او در اربعین سال ۱۴۰۰ در روز پنجم مهرماه پس از مدت کوتاهی که در بیمارستان بستری بود، به شهادت رسید. ما هنوز پس از یک‌سال رفتن او را باور نکرده‌ایم. او پشتوانه ما بود. بسیار قوی و استوار و همین است که ما حضور او را در کنار خودمان حس می‌کنیم و با غم از دست دادن او کنار نیامده‌ایم. پدرم آرزوی رفتن به کربلا را داشت که شکر خدا چند سال قبل از شهادت به این مهم دست یافت و رفتن او به منزل ابدی در روز اربعین نشان از عشق بی منتهای او به ابا عبدالله داشت.

کد خبر 606243

منبع: ایمنا

کلیدواژه: دفاع مقدس جنگ تحمیلی استان لرستان همراهی با شهید چمران مقام معظم رهبری سوسنگرد بستان سوریه جانباز شهر شهروند کلانشهر مدیریت شهری کلانشهرهای جهان حقوق شهروندی نشاط اجتماعی فرهنگ شهروندی توسعه پایدار حکمرانی خوب اداره ارزان شهر شهرداری شهر خلاق شهید چمران او می گفت

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.imna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایمنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۰۴۳۳۴۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

سفر مقام معظم رهبری موجب عبور کردستان از حوزه امنیتی به حوزه فرهنگی شد/ علمای مناطق شرقی با روشنگری بسترساز امنیت پایدار شوند

به گزارش حوزه استان‌های خبرگزاری تقریب، ماموستا عبدالسلام محمدی امروز در خطبه‌های نماز جمعه شهرستان دهگلان که با حضور مردم متدین این شهرستان برگزار شد، ضمن خیر مقدم به مناسبت حضور نماینده ولی فقیه در استان کردستان، حجت الاسلام والمسلمین پورذهبی و مسئول مرکز بزرگ اسلامی غرب کشور ماموستا ایوب احمدپور در نماز جمعه دهگلان؛ بیان داشت: وعده غلبه اسلام بر همه ادیان بارها در قرآن کریم بیان شده است، غلبه از جهت علمی، منطقی واستدلال که امروز شاهد امواج اسلامگرایی در جهان هستیم و همچنین اشاره بر تاریخ اسلام جهان اسلام و فراگیر شدن دین اسلام است.
 
وی تصریح کرد: آیه ۲۸ سوره مبارکه فتح بر فراگیر شدن دین اسلام اشاره دارد (هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَىٰ وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ ۚ وَكَفَىٰ بِاللَّهِ شَهِيدًا ) خدا است که پیغمبر خود را همراه با رهنمون و آئین راستین (اسلام به سوی جملگی مردمان) روانه کرده است تا آن را بر همه‌ی آئینها پیروز گرداند. کافی است که خدا گواه (این چنین سخن و مسأله‌ای) باشد. این آیه شریفه دلالت بر چند موضوع دارد از جمله؛
۱_ محتوای بعثت انبیای الهی اعتلای کلمه الله بوده وانبیای الهی از دو ابزار هدایت مردم و حقانیت اعتقاد و عمل بهره برده اند.
۲_ لیظهره _ قدرت استدلال و برهان_ قدرت نظامی_ سلطه حکومتی.
۳_ مراد از شاهد بودن خداوند متعال به معنای شهادت بر حقانیت اهل ایمان، پیروزی ایمان بر کفر، و نصرت ویاری اهل ایمان است.
 
ماموستا محمدی در بخش دیگری از خطبه های نماز جمعه به جان باختن مرحوم فرهاد ویسی اشاره کرد و بیان داشت: در چند روز اخیر یکی از جوانان کامیوندار شهرستان دهگلان به شیوه ای بسیار مظلومانه که در پی کسب رزق و روزی خانواده در مناطق شرقی کشور توسط اشرار مسلح به شهادت رسید، مطالبه خانواده آن مرحوم و مردم شهرستان و کامیونداران این شهرستان پیگیری و برخورد قاطعانه با عاملین این جنایت است، تعدادی از کامیونداران منطقه دهگلان بعد از این حادثه دلخراش اظهار ناراحتی نموده و مطالبه حفظ امنیت جاده های آن منطقه و حفظ جان و مال خود را دارند که می طلبد مسؤلین امنیتی و انتظامی در این زمینه  هم پیگیری و هم برخورد قاطعانه داشته باشند.
 
امام جمعه دهگلان افزود: امنیت به عنوان یک نعمت بزرگ در هر جامعه ای نشانگر توسعه آن جامعه می باشد، در اوایل انقلاب در استان کردستان شاهد جولان گروهک های معاند و تجزیه طلب بودیم که با اذیت و آزار مردم و بستن راه ها وایجاد ناامنی و دست دارازی به جان و مال مردم سبب ایجاد رعب و وحشت شدند که الحمدلله با مجاهدت های نیروهای نظامی، انتظامی و امنیتی شاهد امنیت پایدار در منطقه هستیم؛ در سفر پرخیر و برکت مقام معظم رهبری به استان  شاهد عبور کردستان از حوزه امنیتی به حوزه فرهنگی بودیم که این مهم با مجاهدت و خون های پاک بسیاری از نیروهای امنیتی و انتظامی به ثمر نشسته است.
 
ماموستا محمدی ابراز داشت: مشارکت مردم در باب امنیتی و ارتباط و اعتماد حسنه مردم با نهادهای امنیتی و انتظامی زمینه ساز امنیت در استان کردستان است، این مهم با روشنگری علما و اندیشمندان و متنفذان و هدایت مردم به سوی آرامش و امنیت سبب امنیت پایدار در منطقه شده است.
 
علمای مناطق شرقی با روشنگری بسترساز امنیت پایدار در آن منطقه شوند
 
وی در پایان خاطرنشان کرد: از علمای بزرگوار مناطق شرقی هم خواهشمندیم با روشنگری و ایجاد امنیت روانی و اجتماعی در مواضع و خطبه های خود و تعامل بیشتر و بهتر با نیروهای انتظامی و امنیتی بسترساز امنیت پایدار در آن منطقه شوند؛ زیرا طبق رصد و اخبار و رسانه ها متأسفانه هرچند روز اخباری مبنی بر شهادت نیروهای امنیتی، نظامی و مرزبانی مخابره می شود که جا دارد این علمای بزرگوار در این زمینه بسیار مهم در جهت توسعه منطقه خود کوشا باشند.
 
انتهای پیام/

دیگر خبرها

  • ماجرای دریافت انگشتر مقام معظم رهبری توسط یک کارگر
  • درخواست رئیس نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه‌ها برای تدوین بسته عملیاتی ساماندهی دانشگاه هنر
  • برگزاری همایش بین‌المللی اندیشه‌های قرآنی امام خامنه‌ای
  • سفر مقام معظم رهبری موجب عبور کردستان از حوزه امنیتی به حوزه فرهنگی شد/ علمای مناطق شرقی با روشنگری بسترساز امنیت پایدار شوند
  • اعتقاد عملی به اقتصاد مقاومتی لازمه تحقق حماسه اقتصادی است
  • توجه به فرمایشات مقام معظم رهبری باعث ریشه کن شدن فساد است
  • سالن ورزشی استاندارد در شهرستان بجستان نداریم
  • ثبت ۱ میلیون و ۲۰۰ هزار بیمه شده جدید
  • بیانات مقام معظم رهبری حرف دل همه کارگران بود
  • توانمندسازی تسهیل‌گران اقتصاد مقاومتی در لرستان + فیلم